سکههایی که اسارت میآورند
تاریخ انتشار: ۲۳ اسفند ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۳۲۷۳۵۴
چند روز پیش رئیس هیأت امنای ستاد دیه کشور خبر داد که در حال حاضر ۲هزار و ۴۰۴ نفر زندانی مهریه داریم و این بدهکاران اغلب جوان نه بابت تعهد تعداد بالای سکههای بهار آزادی که به دلیل عسرت در پرداخت سکههای کم اما سنگین قیمت در بند بهسر میبرند تا جایی که برخی از بدهکاران شاید تنها به دلیل تعداد سکههایی کمتر از انگشتان یک دست در زندان روزگار میگذرانند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش ایسنا، روزنامه «ایران» در ادامه نوشت: «بر اساس آخرین آمار ارائه شده، استان فارس با میزبانی از ۲۰۵ زندانی مهریه در صدر شلوغترین استانها قرار گرفته و گلستان با ۱۸۳ زندانی ممهور به صداقهای پرداخت نشده به زنان، البرز با ۱۵۱ محبوس و کرمان و کرمانشاه نیز هر کدام مجزا با نگهداری از ۱۴۰ بدهکار دیون مالی مهریه در رأس این آمار عددی قرار دارند.
دکتر بهرام مرادیان، حقوقدان با اشاره به اینکه مسأله تأدیه مهریه همواره یکی از چالشهای جامعه ایرانی بوده است، توضیح میدهد: مسألهای که ماهیتاً باید در راستای تحکیم و استواری خانواده باشد، تبدیل به یکی از معضلات و موانع ازدواج شده است. صرفنظر از ابعاد جامعهشناختی، فرهنگی و حتی اقتصادی این مسأله، موضوعی که باید مورد توجه قرار گیرد، رویکردی است که قانونگذار نسبت به مهریه و موضوعات مرتبط به آن از جمله میزان تعیین مهریه، چگونگی مطالبه آن، حقوق زوجین و آثار ناشی از اعسار زوج اتخاذ کرده است.
به گفته او، قانونگذار در قوانین مختلف مسأله مهریه و شرایط وضع و پرداخت آن را مشخص کرده است. مثلاً در ماده ۱۰۸۰ قانون مدنی، میزان مهریه را منوط به تراضی طرفین کرده است که به معنای عدم محدودیت در تعیین میزان مهریه است یا تبصره ماده ۱۰۸۲ به موضوع محاسبه بهروز مهریه بر اساس نرخ سالانه تورم از سوی بانک مرکزی پرداخته است یا قانون نحوه اجرای محکومیتهای مالی یا قانون حمایت از خانواده به چگونگی پرداخت و اعسار از پرداخت آن اشاره دارد، اما هیچ یک از این قوانین نتوانستهاند معضل محکومان مهریه را بر طرف کنند، بهگونهای که امروزه بیش از ۳۴ هزار نفر زندانی مهریه در ایران وجود دارد. از منظر واقعبینی، آنچه باعث این امر میشود چالشهای اقتصادی و سیاستهای حقوقی کشور است. نوسانات مداوم قیمت سکه، پرداخت مهریه با هر میزان را دشوار و گاه غیرممکن ساخته است، به نحوی که حتی پرداخت مهریه تعدیل یا تقسیط شده هم چندان ساده نیست. اما این بدان معنا نیست که سیاستهای حقوقی کشور نقشی در این میانه نداشتهاند.
مرادیان با اشاره به حمایتهای قانونی از بدهکاران مهریه میافزاید: همواره رویکرد قانونگذار برای گذر از این چالش، حرکت به سوی کاهش دامنه اختیار زوجین در تعیین مهریههای سنگین بوده است، برای مثال تعیین سقف ۱۱۰ سکه به عنوان آستانه شمول محکومین مهریه به ماده ۲ قانون نحوه اجرای محکومیتهای مالی یا پرداخت حق ثبت به تناسب میزان مهریه به عنوان مالیات. این رویکرد که ناشی از نگاه یک بعدی به پدیدهای اجتماعی بوده است و چالشهای خود نظیر نادیده گرفتن حقوق زوجه یا ایجاد مانعی نوین در ازدواج را به همراه داشت، بواسطه عوامل اقتصادی، ناکارآمد شده و نهایتاً قانونگذار را به اتخاذ سیاست رفع حبس از محکومین مهریه ناگزیر کرده است که تبعات منفی آن نیز بر دوش زنان است.
او گره اصلی کار را نگرانیهای زوجه در خصوص آینده زندگی خود بعد از طلاق دانسته و ادامه میدهد: این بنبست به نظر پیچیده، معلول سیاستهای حقوقی کشور در رابطه با مهریه است. قانونگذار بدون توجه به تغییر کارکرد مهریه در بطن خانواده ایرانی، صرفاً به دنبال راهحلهای دستوری برای اجتناب از آثار مهریههای سنگین است، در حالی که بواسطه مشکلات اقتصادی وضع هرگونه مهریه با هر میزان، چالشبرانگیز است. از منظر جامعهشناختی، آنچه تبدیل به کارکرد واقعی مهریه شده است، مسأله پشتوانه اقتصادی زوجه و نیز اهرم فشار برای تحصیل طلاق است. این دو انگاره که کارکرد حقیقی مهریه است برآمده از نابرابری زوجین در ساحت حقوقی است. به دیگر سخن، از آنجا که زوجه در برابر زوج از حقوق برابر برخوردار نیست و در مواجهه احتمالی با مسأله طلاق و مسائل مربوط به آن مانند حضانت فرزندان یا بهرهمندی از اموال نگران از دست رفتن حقوق خود است، لذا مهریه را دستاویزی برای تضمین حقوق خود میبیند. در حالی که اگر قانونگذار رویکرد واقعبینانهای نسبت به این امر داشته باشد و سیاستهای خود را به سمت رفع نگرانیهای مورد اشاره تغییر دهد، معضل مهریه نیز مرتفع خواهد شد.
نزدیکترین راهحل چیست؟
مسأله «تنصیف اموال» یکی از راهحلهایی است که میتواند در جهت رفع این معضل مورد استفاده قرار گیرد. مرادیان با بیان این راهکار میافزاید: این مسأله که در بسیاری از کشورها نیز مورد توجه است، به معنای تقسیم مساوی اموال زوجین از لحظه وقوع عقد نکاح تا زمان طلاق است. تنصیف اموال ضمن رفع نگرانی زوجه از عواقب اقتصادی طلاق، مسأله اقدامات کیفری، تأمینی و اجرایی برای اخذ مهریه را نیز منتفی میکند و در کنار سایر مزایا از بار دادرسیهای خانواده نیز میکاهد. اتخاذ رویکرد بسیط از سوی قانونگذار در فروضی که زوجه میتواند دادخواست طلاق دهد یا واگذاری حضانت فرزندان به مادر موضوعی است که نباید از توجه منطق حقوقی کشور دور بماند، چرا که اگر قانونگذار قوانین را متناسب با واقعیتهای جامعه خود و تحولات ساختی آن وضع نکند، نه تنها قوانین موجبی برای رفع مشکلات نخواهند بود، بلکه خود باعث تعمیق چالشهای مربوطه و تبدیل آنها به کلافی هزار گره خواهند شد.»
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: مهريه سکه زندان طلاق خودرو فدراسيون فوتبال زندان مازندران طلاق دانشگاه مهريه محیط زیست خودرو فدراسيون فوتبال زندان مازندران حقوقی کشور
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۳۲۷۳۵۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
محمد رهبری، پژوهشگر شبکههای اجتماعی: گشت ارشاد بیشتر از حمله ایران به اسراییل مورد توجه قرار گرفت/ جامعه از زمان ماجرای مادر قمی به مسأله حجاب حساس شده/ در ایتا یک جزیره جدا از جامعه شکل گرفته است
به گزارش جماران؛ رویداد24 نوشت: شبکههای اجتماعی کمتر از یک دهه است که بدل به مهمترین سکوی بیان آزاد نظرات شهروندان تبدیل شدهاند. علیرغم فیلترینگ گسترده، روندهای این شبکهها هنوز شاخص مهمی برای فهم تحولات جامعه ایران است.
شبکههای اجتماعی، نمونه مهمی برای بررسی جامعهشناسیاند. این شبکها اثرات روانی بسیاری بر کاربران میگذارند که این تأثیرات در حوزه سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، سبک زندگی و... بروز و ظهور دارد. از جمله در شبکههای اجتماعی داخلی که برخی مدعیاند با توجه به نظریه پژواک، مدیران این مجموعه از تاکتیک جامعهی همفکر برای القا نظریات خود و تزریق نگاه افراطی استفاده میکنند. در نمونه دیگر بررسی محتوایی و آماری رفتار کاربران در توییتر نیز نشان میدهد ک جامعه با وجود شرایط بحرانی جنگی، حساسیتهای اجتماعی و فرهنگی خود را از دست نداده و واکنشها نسبت به طرح نور، بسیار جدی است.
به جهت بررسی موضوع فوق، گفتگو کردیم با محمد رهبری، جامعهشناس و پژوهشگر شبکههای اجتماعی، که در ادامه مشروح آن را میخوانیم:
در یک نگاه کلی، فضای مجازی و شبکههای اجتماعی در چند ماه اخیر، از نظر محتوا، محدودیت و کاربران در چه وضعیتی قرار داشت؟
در چند ماه اخیر بحث انتخابات مجلس و تنش ایران و اسراییل را در پیش داشتیم که در فضای اجتماعی از جمله توییتر، جلب توجه کرده بود. در کنار آن بحث آقای صدیقی، طرح نور، ماجرای حجاب درمانگاه قم و بازگشت گشت ارشاد به خیابان نیز بسیار مطرح شده است. در هر کدام از این موضوعات، کاربران مختلفی مشارکت داشتند.
در انتخابات مجلس عمدتاً جریان اصولگرایی بیشترین فعالیت را داشتند، البته بخشی از کاربران اصلاحطلب نیز کار کردند. در موضوع مربوط به آقای صدیقی و مباحثی که راجع به ایشان و زمین ازگل مطرح شده بود نیز، اصولگرایان و اصلاحطلبان حضور پررنگتری داشتند.
در موضوع مربوط به تنش میان ایران و اسراییل، حجم بسیار زیادی از داده منتشر شد و بر اساس میزان واکنشها به آن، میتوان آن را یکی از مهمترین موضوعات یکسال اخیر تلقی کرد. تمام گروهها و جریانات سیاسی مخالف جمهوری اسلامی، اصلاح طلبان و منتقدین و اصولگرایان و جریان انقلابی با تنوع درونی این گروهها، به بحث تنش میان ایران و اسراییل پرداخته بودند. فقط در فاصله 24 ساعت ابتدایی پس از حمله ایران به اسراییل، حدود 1 میلیون توییت و ریتوییت به زبان فارسی منتشر شد که اهمیت این مسأله را نشان میدهد. به لحاظ محتوایی نیز تنوع داشتیم، از افتخار و شادمانی برای حمله به اسراییل تا انتقاد نسبت به این مسأله که توسط طیفهای مختلف منتشر شده بود.
طرح نور در فضای مجازی بازتاب بسیاری یافت، وسعت برخورد کاربران با این پدیده در شبکههای اجتماعی چگونه بود؟
نکته قابل توجه در چند ماه اخیر بحث برخوردها در زمینه حجاب است که از قبل عید و در جریان درمانگاه قم، قابل مشاهده شده که جامعه نسبت به آن حساس شده است و این را از واکنشهای عمومی به آن موضوع فهمید. به لحاظ تنوع هم تمام طیفهای سیاسی داخل و خارج به آن ماجرا توجه کرده بودند. بعد از عید با آغاز طرح نور این حساسیت به قدری اوج گرفت که بعد از حمله ایران به اسراییل و در روزهایی که پیشبینی میشد اسراییل به ایران پاسخ دهد، مسأله اصلی فضای توییتر، بازگشت گشت ارشاد به خیابان بود. بیشترین محتوایی که در روزهای چهارشنبه و پنجشنبه پیش از پاسخ اسرائیل به ایران در فضای توئیتر مطرح بود، مسأله گشت ارشاد بود که بیشتر از اسراییل مورد توجه قرار گرفت.
نکته خیلی جالب در بررسی دادهها، حضور کاربران روزمرهنویس در واکنش به فعالیت دوباره گشتهای ارشاد است. این کاربران به ندرت در مسائل سیاسی ورود میکنند و عمدتا به مسائل خودشان میپردازند، اما در این ماجرا شاهد هستیم که این طیف نیز توییتهای زیادی داشتند. بعد از یکسال دوباره شاهد بازگشت حساسیتها نسبت به حجاب و سیاسیتر شدن کاربران روزمرهنویس به دنبال این مسأله هستیم.
آیا میتوان ادعا کرد که توییتر بر فضای سیاسی و فضای سیاسی بر توییتر اثر تعیینکننده میگذارد؟
توییتر و بهطور کلی شبکههای اجتماعی، به دلیل تغییر شکل روابط انسانی، تأثیرات عمیقی بر عرصههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، داشتهاند. از آنجایی که عمده روابط انسانی به فضای آنلاین منتقل شده، این امر بر روی مسائل سیاسی و اجتماعی نیز تأثیر خود را خواهد داشت.
یکی از این تأثیرات، قطبی شدن فضای عمومی است. شبکههای اجتماعی میتوانند باعث قطببندی در جامعه شوند. قطببندیها در جامعه ما در توییتر بازنمایی و تشدید میشود. محیط توییتر و سایر شبکههای اجتماعی امکاناتی را فراهم میکنند که اجتماعات همفکر در آنجا شکل بگیرد. کاربران، کسانیکه را که با آنها اختلاف دارند دنبال نمیکنند و در مواردی مسدود (بلاک) میکنند. این رفتارها در شبکههای اجتماعی باعث تشدید قطببندیها در جامعه میشود. از آنجاییکه بسیاری از کاربران توییتر، کنشگران سیاسی و مدنی هستند، قطببندیها را به فضای واقعی نیز میرسانند. در نتیجه ما شاهد شکلگیری چرخه قطببندی هستیم؛ به این شکل که قطببندی موجود در جامعه وارد شبکههای اجتماعی شده و آنجا تشدید میشود و کاربرانی که در عرصه عمومی اثر دارند، این قطببندی تشدید شده را به آن محیط نیز منتقل میکنند و در ننتیجه قطببندی به شکل تشدید شدهتر به جامعه بازمی گردد و مرتبا شاهد افزایش قطببندیهای سیاسی هستیم.
نظریه «اتاق پژواک» در شبکههای اجتماعی چگونه تعریف میشود و تا چه حد بر رفتار کاربران اثرگذار است؟
افراد عموماً ترجیح میدهند که در محیطی قرار بگیرند که همفکرانشان درآنجا حضور دارند و مواضع همدیگر را تأیید کنند. در نتیجه هر فردی که درون اجتماع افراد همفکر با خودش قرار گرفته، مرتبا انعکاس و پژواک صدای خود را از دیگر بخشهای شبکه (همان کاربران همفکر) میشنود. به همین خاطر به این پدیده، اتاق پژواک میگویند. این فضا باعث میشود افراد حس کنند که اکثریت هستند و در نتیجه خود را برحق میدانند. تمام اینها باعث میشود تحملشان نسبت به نظرات دیگر کمتر شود و عقیدههایشان محکمتر شود. وقتی چنین اتفاقی میافتد، شاهد تشدید قطببندیها هستیم. در محیطهای قطبی گرایش به دیدگاههای رادیکال بیشتر است و کاربران تمایل دارند به کسانی بپیوندند که مواضع رادیکالتری دارند.
این پدیده تا چه حد در شبکههای اجتماعی داخلی نظیر ایتا، دیده میشود؟
ابتدا باید بگویم که این امر تا حدی در شبکههای اجتماعی مختلف و پیامرسانها دیده میشود. در توییتر ممکن است اجتماع همفکر میان چندین گروه مختلف شکل میگیرد؛ اما آنچه در ایتا شاهد هستیم شکلگیری یک اتاق پژواک بزرگ و اجتماع افراد همفکر بزرگ در کل این شبکه هست. بنظر میرسد آنچه در خصوص کاربران فعال در ایتا مشاهده میشود، شکلگیری یک جزیره جدا از کل جامعه است چرا که دیدگاههای مختلف در آنجا مطرح نمیشود و همین امر باعث تشدید قطببندی سیاسی و در نتیجه افزایش رادیکالیسم میشود. در نتیجه احتمال اینکه کاربران فعال ایتا به مرور گرایش به مواضع افراطی پیدا کنند، بیشتر میشود.
مواضع افراطی برخی کاربران شبکههای اجتماعی داخل، مشخصاً در چه حوزههای بروز و ظهور دارد و مثال آن چیست؟
ما در ایتا میبینیم که درباره علم پزشکی عقاید خیلی خاصی جریان دارد؛ بحثهایی که درباره دلارزدایی مطرح میشود در ایتا خیلی جدی است. در حوزه سیاسی نیز همینطور است و برخی تحلیلگران، نتیجه انتخابات مجلس در تهران را نتیجه رأی کاربران ایتایی میدانند که به جریانی خاص رای دادند.
راهکار عبور کاربران از فضای افراطی گلخانهای درون برخی شبکههای اجتماعی و جلوگیری از دیدگاههای تنشآمیز چیست؟
سه راه حل بیشتر نمیتوان پیشنهاد کرد؛ اول اینکه پلتفرمهای داخلی بسته شود که من موافق این ایده نیستم. راه حل دوم متکثر کردن کاربران پلتفرمهای داخلی است تا در آن دیدگاهها و عقاید متنوعی طرح شود که میبینیم که این هم جواب نداده است. جریان قدرتمند حامی ایتا سالها تلاش کرده گروههای مختلف در آنجا حضور داشته باشند اما با وجود تمامی حمایتها از ایتا، فقط گروه خاصی در آنجا فعال است. راه حل سوم این است که تلاش شود کاربران ایتا در پلتفرمهای دیگر حضور داشته باشند که این امر با رفع فیلترینگ محقق میشود. اساسا بخش مهمی از کاربران ایتا پس از فیلترینگ به آنجا پیوستند و اگر سهولت دسترسی از ایتا، در استفاده از سایر شبکههای اجتماعی وجود داشته باشد و این کاربران در سایر پلتفرمها در معرض عقاید دیگر قرار بگیرند، شاید بخشی از مسأله حل شود. بنابراین رفع فیلتر شبکههای اجتماعی چاره کار است.
نظریه سرمایهداری نظارتی که مدعی است دولتها با استفاده از اطلاعات کاربران، برای آنها استراتژی تعیین کرده و شهروند را تبدیل به یک الگو خاص خود میکنند، تا چه حد در ایران جریان دارد؟
در دوران جدید، اطلاعاتی که در شبکههای اجتماعی وجود دارد، یک منبع بزرگ برای دولت هاست که شهروندان خود را بشناسند و کاربران کشورهای دیگر را نیز شناسایی کنند. این شیوه در تمام کشورها جریان دارد و هم استفاده و هم سوءاستفاده میشود. وقتی مردم از اینترنت و شبکههای اجتماعی استفاده میکنند، یعنی اطلاعات خود را در معرض دید حکومتها قرار میدهند.